امام علی(ع) در خطبه چهل و پنجم نهج البلاغه می فرمایند: «ستايش ويژه خداوندى است كه كسى از رحمتش مأيوس نمى شود و از نعمتهاى فراوانش بيرون نتوان رفت، از آمرزش و مغفرتش كسى نوميد نمى گردد و از پرستش و عبادتش سر نبايد پيچيد. خداوندى كه رحمتش قطع نمى گردد و نعمتش پايان نمى پذيرد. دنيا خانه اى است كه فنا بر پيشانيش نوشته شده و جلاى وطن براى اهل آن حتمى است، اين جهان شيرين و دل انگيز و سر سبز است، به سرعت به سوى خواهانش مى دود و با قلب و روح آن كس كه به آن نظر افكند مى آميزد. سعى كنيد با بهترين زاد و توشه اى كه در اختيار شماست از آن كوچ نمائيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد از آن مطلبيد.»
اين جملات، قسمتى از خطبه روز عيد فطر مى باشد كه در آن از ستايش خداوند و مذمت دنيا پرستى سخن به ميان آورده است.
ششمین حدیث از کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره) در باب "محبت به دنیا" است . ایشان در این باب، دریچه سخن را با حدیثی از امام صادق(ع) می گشاید: "کسی که صبح و شام کند در حالی که دنیا بزرگترین همت او باشد، خداوند فقر را میان دو چشمش قرار دهد و کار او را پریشان سازد و او را از دنیا بهره مند نگرداند مگر آن مقدار که سهم اوست و کسی که صبح و شام کند، در صورتی که همت او آخرت باشد، خداوند بی نیازی را در دل او قرار می دهد و کار او را به سامان می رساند." منظور ما در این روایت، سخن از دنیای ناپسندی است که شخص جویای سعادتمندی آخرت، باید از آن دوری کند و از نقطه نظر علامه مجلسی که مبتنی بر آیات و روایات است، دنیای ناپسند، پرداختن به اموری است که انسان را از اطاعت خداوند باز می دارد، هر چند ظاهر شرعی داشته باشد، مثل ریاضتها و زهد ورزیهایی که انسان را از خدا دور می کند.
همچنین هر چیزی که باعث تقرب به خدا و کسب سعادت در قیامت گردد، آخرت نام دارد، هر چند ظاهراً اموری دنیایی باشد، مثل تجارت و صنعت که از آن جمله امرار معاش، کمک به دیگران و شرکت در کارهای خیر است. دنیا سرای راستی است برای کسی که آنرا باور دارد، سرای ایمنی (از عذاب الهی) است برای کسی که فهمید و آنچه را خبر داد، دریافت نمود، سرای توانگری است برای کسی که از آن ره توشه برداشت... . مرتبه دنیایی هر کس اگر چه ذاتاً ناقص است، اما چون محلی برای کسب سعادت اخروی است نزد اولیای الهی از ارزشمندترین عالمها به حساب می آید و اینکه می بینیم دنیا در برخی آیات و روایات مورد مذمت قرار گرفته است منظور اصل دنیا نیست، بلکه توجه و محبت به آن، سرزنش شده است. چنانکه شخصی در حضور امام علی(ع) دنیا را سرزنش نمود. حضرت فرمود: «دنیا سرای راستی است برای کسی که آنرا باور دارد، سرای ایمنی (از عذاب الهی) است برای کسی که فهمید و آنچه را خبر داد، دریافت نمود، سرای توانگری است برای کسی که از آن ره توشه برداشت...."(نهج البلاغه، فیض الاسلام/1149) بنابراین آنجا که دنیا مذموم و ناپسند خوانده شده، منظور محبت قلبی به دنیاست؛ چرا که هر چه دلبستگی شخص به دنیا بیشتر باشد، حجاب بین او و پروردگار غلیظتر خواهد بود.
چرا انسان به دنیا محبت دارد؟
انسان چون در عالم طبیعت به دنیا می آید و در حقیقت اولاد این عالم است، محبت دنیا در قلب او وجود دارد. از سوی دیگر این عالم را محل عیش و عشرت خود می داند و مرگ را سبب جدایی از این نعمتها می شمارد، لذا به دنیا یعنی محل عیش و نوش خود، محبت دارد؛ همچنین انسان فطرتاً میل به جاودانگی دارد و تصور می کند مرگ فنای اوست. پس ما یا ایمان به آخرت نداریم و یا اطمینان قلبی ما به این باور ضعیف و سست است. در حالی که اگر فناپذیری این عالم را بدانیم و جاوادنگی آخرت را یقین کنیم، از این عالم روی گردان خواهیم شد.
چنانکه حضرت علی(ع) می فرماید: «سوگند به خدا که اُنس پسر ابوطالب به مردن، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است." این علاقه به آن خاطر است که حضرتش حقیقت دنیا را دیده و اگر بنا به مصالحی نبود در این دنیا برای لحظه ای درنگ نمی کرد. در خصوص محبت به دنیا باید دانست که همین دوستی اسباب گرفتاری است و میزان طول کشیدن عالم برزخ و قبر همین تعلقات دنیوی می باشد. هرچه وابستگی انسان به دنیا کمتر باشد، برزخ و قبر او گشادتر ، روشن تر و مکث انسان در آن کمتر است، چنانکه در برخی روایات، برزخ اولیای الهی سه روز عنوان شده است و عمده فشار و سختی به دلیل همین وابستگی هاست. برای دوستان پروردگار، همین توقف در این عالم که عالم کثرت است و نیز اشتغال به امور دنیوی، با همه ضرورتهایش دارای درد و رنج است. بیشتر ناله اولیای الهی، درد جدایی از پروردگار است.
هر اندازه بهره شخص از دنیا بیشتر باشد، وابستگی قلبی او به دنیا بیشتر می گردد تا جایی که دوستی دنیا، سراسر دل او را فرا می گیرد و این حالت منشأ همه گناهان او خواهد بود. از مفاسد بزرگ، آن است که محبت دنیا قلب انسان را فرا بگیرد و هنگام مردن برای شخص فاش شود که خداوند او را از محبوبش در دنیا جدا می کند. امام صادق(ع) فرمود: «مثل دنیا مثل آب دریاست، شخص تشنه هرچه از آن بیاشامد، تشنگی را زیادتر می کند تا او را از بین ببرد.» از مفاسد محبت به دنیا ترس از مرگ است و این ترس، غیر از ترسی است که مؤمنان دارند.
برخی پیامدها
درخصوص محبت به دنیا باید دانست که همین دوستی اسباب گرفتاری است و میزان طول کشیدن عالم برزخ و قبر همین تعلقات دنیوی می باشد. هرچه وابستگی انسان به دنیا کمتر باشد، برزخ و قبر او گشادتر ، روشنتر و مکث انسان در آن کمتر است، چنان که در برخی روایات برزخ اولیای الهی سه روز عنوان شده است و عمده فشار و سختی به دلیل همین وابستگیهاست. از مفاسد محبت به دنیا ترس از مرگ است و این ترس، غیر از ترسی است که مؤمنان دارند.
عبادت
از دیگر مفاسد محبت به دنیا آن است که انسان را از عبادات شرعی باز می دارد، جنبه طبیعی انسان را تقویت و عزم او را سست می کند، در حالی که یکی از اسرار عبادت آن است که روح و اراده شخص تقویت و بدن تابع اراده روح می شود. اگر بدن تابع اراده روح گردد، زحمت عبادت از بین می رود و اراده تقویت می شود و در این صورت مراتبی از بهشت که لازمه رسیدن به آن داشتن اراده و عزمی قوی است، به شخص اختصاص می یابد.
پس با انجام دادن هر کدام از عبادات عزم و اراده انسان تقویت می گردد؛ مثلاً کسی که در شب سرد زمستان از بستر برمی خیزد و به عبادت خدا قیام می کند اراده اش تقویت می گردد. این کار اگر چه در ابتدا مشکل است، اما به مرور زمان برایش آسان می گردد، این گونه عبادت علاوه بر تشکیل صورت عمل در قیامت و طبعاً بهره مندی از آن، موجب تقویت اراده می شود و به مرور زمان علاقه انسان را به عبادت افزون می سازد، چه بسا این علاقه مجازی به علاقه حقیقی یعنی علاقه و مهر به ذات اقدس پروردگار منجر شود.
از جمله گناهان بزرگ قلبی و بیماریهای شدید روانی که منشأ سایر گناهان قلبی و جسمی می باشد دوستی دنیاست و تمام پیامبران آنرا نهی کرده اند و حب دنیا حرام است. زندگی انسان از هنگام ولادت تا ساعت مرگ و آثار و لوازم و اعتبارات و هرچه راجع به آن است همه را دنیا می گویند. حیات در عالم طبیعت فرصت مناسبی است برای فراهم کردن زاد و توشه راه سفر به سوی آخرت، زیرا عالم مظهر جمال و جلال و کمال است و تا زمانی که تعلقی به خود جلب نکند مورد سرزنش نیست ولی زمانی که دلبستگی و تعلق به امور دنیا در وجود انسان نقش پیدا کرد و انسان با آن تمایلات انس گرفت دنیا مورد نکوهش است، چون انسان از توجه به آخرت باز می ماند و میان او و پروردگارش هزاران پرده از ظلمت می افتد و آنچه حق است از نظر انسان دور می شود.
امروزه مردمان فکر می کنند دستیابی به تمایلات دنیایی بالاترین درجه خوشبختی است و فکرشان این است که هر روز این خوشبختی را تشدید کنند و مســائل دنیـایی مردم را به شدت مشغول کرده و در برخی امور چگونگی رسیدن به این اهداف مهم نیست و برایشان مقصد مهم است. امام علی(ع) می فرماید: دنیا دوستی منشأ هر گناه است. این تعلقات دنیوی بر دل حجاب ظلمت می افکند و آدمی را از کمالات باز می دارد و هرچه دلبستگی بیشتر همان میزان درک معنویات و معارف کمتر می شود. امام صادق(ع) می فرماید: مثل دنیا مثل آب دریاست که هرچه تشنه از آن بیاشامد تشنگی را زیادتر می کند تا او را هلاک کند. امام علی(ع) می فرمایند: همانا دنیا سرای دوستی است برای آن کس با آن از سر راستی درآید و سرای درستی است برای کسی که آنرا دریابد و سرای بی نیازیست بــرای او که از آن توشه برگیرد و سرای پند است برای کسی که از آن پـند گیرد. دنیا سجده گاه دوستداران خدا و نمازخانه فرشتگان خدا و جای فرود وحی الهی و بازار یاران خداست که در آن رحمت را به دست می آورند و بهشت را سود برند.
انسان الهی در این دنیا مال را دوست دارد از جهت اینکه لطف الهی است با آن می تواند آسایشی در زندگی دنیا و آخرت او باشد و وسیله ای برای تقرب الی الله و یا فرزند را دوست دارد چون عطای الهی است و اگر شایسته تربیت شود در ثواب کردارهایش والـدین سهیم هستند و نیز قدرت و عزت و ثروت و مکنت و شهرت و منصب و ریاست اگر بهره هر انسانی شود باید بکوشد در جهت امر الهی قدم بردارد و به یاری ستمدیدگان و ناتوانان و دادخواهـی از ستمگران بپا خیزد. اگر پرسیده شود چگونه اسلام حب دنیا را تحریم می کند در حالی که اگر دوستی دنیا نباشد کسی به دنبال کسب و کار و یاد گرفتن صنعتی و غیره نمی رود و هیچ تلاشی نمی کند و این مختل شدن نظام و برخلاف دستگاه آفرینش است. در جواب باید گفت: آنچه اسلام تحریم فرموده ترجیح دادن دنیا بر آخرت است یعنی به دنیا بیش از آخرت علاقه مند شدن حرام است.
اگر دقت کنیم در همه فسادها و تبهکاریها و نبردها و نزاعها و خونریزیها و بی نظمی ها و گسیختگی ها که در بشر امروزی بین دو نفر یا دو کشور دیده می شود و یا در تاریخ خوانده می شود می بینیم ریشه آن جز حب دنیا علت دیگری نداشته است و در برابر آن هر نوع راستی و درستی در گفتار و کردار و هر چیزی که باعث آرامش و آسایش واقعی نصیب گردید ریشه اش ایمان به خدا و آخرت است و کســی که دل از دنــیا برید و به خدا پیوست برایش حیات طیبه یعنی زندگی با سعادت و شرافت و عــزت فـراهـم است به طوری که به هیچ آفریده ای خود را نیازمند نمی بیند و به جز خدا از هیـچ کـس ترس و وحشت ندارد. امام علی(ع) می فرماید: دوستی دنیا غقل را فاسد می کند زیرا کسی که چیزی را دوست دارد عیبهای آنرا نمی بیند و دوستدار دنیا فنا و زوال و بلاها و مکدر بودن لذتهایش را درک نمی کند و دوستی دنیا گوشش را کر می کند و حق و حقیقت و نصیحت را نمی پذیرد و این دوستی موجب عذاب و هلاکت است.
نظر شما